دلتنگی

دلتنگ توام دیار توییسرکان
جاوید نگار و یار توییسرکان
هر گاه به غربتم نگه می آرم
بینم زیبا بهار توییسرکان
یاد آرم آن طراوت و عطرصبا
هر گوشه و هر کنارِ توییسرکان
از هر طرفش غزل غزل گوهر ریخت
در جام مِیِ عذارِ توییسرکان
کی طاقت دوری تو دارم ایدوست؟
زان انجمن و حصار توییسرکان
کی راحت ما به کوی غربت باشد؟
هجران زده دلفگار توییسرکان
از خلق گریزم به هوایی زآنروی
روزی برسم کنارِ توییسرکان
بر دامن ما نشسته خاکِ غربت
دل نیز بیاد کارِ توییسرکان
هر صبح بهانه وسرشکی دیگر
مشتاق به کشتزارِ توییسرکان
گوییم دعا که هجر پایان گردد
خوش لیلی و خوش نهارِ توییسرکان
ساسانم و گر وحید تویسرکانی
مشتاق ترم به یار توییسرکان
مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحیدتویسرکانی
https://pin.it/z57DVrxG7
https://pin.it/6tRbcCdrh
https://pin.it/6YYWkzKTs
HTTPS://PIN.IT/6KSKQEBHTTPS://PIN.IT/1YDVIDMHTTPS://PIN.IT/1YDVIDM
دیدگاه ها (۰)

آهایآهای کوچه پی کوچه های کوچکِ زادگاهمبه ترنُمِ اشکهای نامر...

باورم دار رفیق! /دلی از جنس گلی قرمز و مست/ چشمی از جنسِ محب...

دنیا

عشق؛ مفهومی از بوسیدنش در کائناتی نور/لبریز از میخانه ی لاهو...

با حالتی نزار گرفتارِ خود شدمبا چشم اشکبار گرفتارِ خود شدمگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط